ارتفاع زدگی: بیماری که کوهنوردان از آن رنج می برند.

بیماری ارتفاع ، درمان ، پیشگیری

بیماری حاد ارتفاع (AMS):

انجمن پزشکی کوهستان ایران: بیماری حاد ارتفاع یا همان ارتفاع زدگی به مجموعه ای از علائم گفته می شود که نشان دهنده عدم هم هوایی و تطابق بدن با ارتفاع حاضر در آن است. بدن همراه با صعود، به دلیل کمبود اکسیژن، شروع به هم هوایی می کند و در هر زمان، مطابق با ارتفاعی خاص به تعادل می رسد. این ارتفاع، معمولا همان ارتفاعی است که شب پیش در آنجا به خواب رفته است. در بالاتر از آن ناحیه خاکستری رنگ نامعینی است که بدن می تواند کمبود اکسیژن را تحمل کند، اما به جایی خواهیم رسید که بدن در آنجا واقعا هم هوا نخواهد بود که اگر از آن بالاتر رود اکسیژن کافی برای بدن جهت انجام مناسب فعالیتهایش وجود نخواهد داشت و علائم آزاردهنده کمبود اکسیژن (ارتفاع زدگی) خود را نشان می دهد.

 دراین هنگان بدن بسیار بالاتر از جایی قرار گرفته که برایش آمادگی دارد، پس مریض می شود. این "ناحیه قابل تحمل" زمانی که هم هوایی حاصل شد همراه بدن بالا می آید. بدن هر روز با صعود به ارتفاع بالاتر، با آن هم هوا شده و در نهایت ناحیه قابل تحمل بدن هم به سطحی بالاتر از کوه گسترش می یابد. نکته مهم آنست که صعود روزانه را بایستی محدود به این ناحیه تحمل کرد.

عملکرد دقیق ارتفاع زدگی، دقیقا مشخص نیست. ولی گمان می رود علائم آن به دلیل وَرَم ملایم غشاء مغزی باشد که در نتیجه فشار ناشی از کمبود اکسیژن رخ می دهد. اگر فرایند این وَرَم به میزان زیادی ادامه یابد، عدم کارکرد مغز رخ خواهد داد (به بخش بعدی در مورد ورم مغزی مراجعه کنید). این ناهنجاری در غشاء مغزی علایمی دارد که عموما به همراه سردرد خواهند بود.

در ارتفاع بالای 2500 متر، سردرد به همراه علایم ذیل نشاندهنده ارتفاع زدگی است:

  • کاهش اشتها، حالت تهوع، استفراغ.
  • خستگی و کوفتگی و یا ضعف و سستی.
  • سرگیجه یا منگی خفیف.
  • بی خوابی و بدخوابی.


همه این علایم ممکن است از خفیف تا شدید تغییر کنند. جهت درجه بندی ارتفاع زدگی، سئوالات ساده ای تدارک دیده شده که می توان با استفاده از آن میزان ارتفاع زدگی شخص را تخمین زد. ارتفاع زدگی را به سردرد شدید ناشی از مصرف الکل یا بدتر از آن تشبیه کرده اند. هرچند علایم ارتفاع زدگی ملایم می تواند شک برانگیز باشد، یک قاعده کلی این است که:

هرگونه احساس ناخوشایند در ارتفاع، ارتفاع زدگی است  مگر اینکه خلافش ثابت شود (مثل اسهال).

هر کسی با قدم نهادن در ارتفاع، بسته به فیزیولوژی (و ژنتیک) و نیز میزان صعود، ممکن است ارتفاع زده شود. عواملی چون سن، جنسیت، آمادگی جسمانی یا سابقه ارتفاع در این مورد بی تاثیرند. برخی از مردم سریعا هم هوا شده و می توانند سریعا صعود کنند و برخی دیگر آهسته هم هوا شده و حتی در صعود کُند نیز مشکل دارند. عوامل تاثیرگذار زیادی وجود دارد که شناخته شده نیستند. شخصی ممکن است در یک سفر، ارتفاع زده شود و در سفری دیگر با همان مشخصات صعود، ارتفاع زده نشود. متاسفانه هنوز هیچ راهی برای پیش بینی اینکه احتمال ارتفاع زدگی چه کسی بیشتر است، پیدا نشده است.

نکته قابل توجه اینکه، بسیاری از اشخاص به اشتباه فکر می کنند که سردرد در ارتفاع طبیعی است، درحالیکه طبيعي نیست! تکذیب موضوع نیز بسیار شایع است و قبولاندن ارتفاع زدگی اولین گام دور شدن از خطر است. ارتفاع زدگی موضوع مهمی نیست و برای هرکسی رخ می دهد ولی مرگ بخاطر آن قابل قبول نیست.

وَرَم مغزی (HACE)

ارتفاع زدگی طیفی از بیماریهاست، از ملایم تا مرگبار. وَرَم مغزی ارتفاع در انتهای مرگبار این طیف قرار دارد و زمانی که مغز تورم کرده و کارایی خود را از دست بدهد، رخ می دهد. وَرَم مغزی می تواند سریعا پیشرفت کرده و ظرف چند ساعت تا یکی دو روز مرگ آفرین گردد.

افراد مبتلا به ورم مغزی اکثرا گیج بوده و ممکن است بیماری خود را تشخیص ندهند. علامت و نشانه وَرَم مغزی، تغییر در هوشیاری و عدم توانایی فکرکردن است. ممکن است گیجی، تغییر در رفتار یا سستی و بی حالی نیز مشاهده گردد. همچنین ناهماهنگی مشخصی در حرکت شخص (شبیه تلوتلو خوردن افراد مَست) دیده خواهد شد و شخص قادر به حرکت در خط مستقیم نخواهد بود. برای تشخیص این موضوع می توان یک خط مستقیم روی زمین رسم کرد و از شخص خواست تا روی آن به گونه ای حرکت کند که پاشنه پای جلو به پنجه پای عقب مماس شود. اگر شخصی تلاش زیادی برای حفظ تعادلش کند، نتواند روی آن حرکت کند، بیوفتد یا حتی نتواند بدون کمک دیگران بایستد، احتمالا وَرَم مغزی دارد.

فُرود فوری بهترین درمان وَرَم مغزی است. این فُرود بسیار اوژانس بوده و نباید تا صبح منتظر شد (متاسفانه وَرَم مغزی بیشتر شب هنگام رخ می دهد). هرگونه تاخیری ممکن است با مرگ مصدوم همراه شود.

زمانیکه وَرَم مغزی مشخص شد، باید از تمام امکانات برای فُرود سریع شخص مصدوم تا آخرین ارتفاعی که بدون هیچ مشکلی از خواب بیدار شده استفاده کرد. بخاطر داشته باشید که اکثر موارد ورم مغزی در افرادی مشاهده شده که همراه با علایم ارتفاع زدگی صعود کرده اند بنابراین ارتفاع مناسب معمولا ارتفاعی است که دو شب قبل درآن خوابیده است. در صورت شَک، کاهش ارتفاع 500 تا 1000 متر می تواند مفید باشد. درمانهای دیگری شامل اکسیژن، کیسه هوای فشرده و دگزامتازون است که معمولا برای ایجاد فرصت، جهت اثر کردن کاهش ارتفاع بکار می روند.

اگر کاهش ارتفاع به اندازه کافی سریع و زیاد باشد افراد مبتلا به وَرَم مغزی معمولا زنده خواهند ماند و کاملا بهبود می یابند. آزمایش حرکت مستقیم ممکن است تا چند روز بعد از فرود با موفقیت روبرو نشود. زمانی که بهبودی کامل حاصل شد، هیچ علامتی وجود نخواهد داشت و صعود محتاطانه امکانپذیر است.

ورم ریوی (HAPE)

نوع سخت دیگری از بیماری ارتفاع، وَرَم ریوی یا جمع شدن مایعات در ریه است. هرچند اغلب همراه با ارتفاع زدگی رخ می دهد ولی احتمالا به هم ربطی نداشته و علایم شاخص و رایج ارتفاع زدگی را ندارد. علایم وَرَم ریوی شامل هریک از موارد ذیل است:

  • خستگی و کوفتگی مفرط.
  • تنگی نفس در استراحت.
  • تنفس سریع و غیر عمیق.
  • سرفه، احتمالا همراه با کف یا بزاق صورتی.
  • خُرخُر کردن یا خِزخِِز سینه.
  • تنگی، پُری یا گرفتگی سینه.
  • ناخنها یا لبهای آبی یا خاکستری.
  • خواب آلودگی.

وَرَم ریوی معمولا در شب دوم پس از صعود اتفاق می افتد و در کوهنوردان جوان و آماده بیشتر دیده می شود. کمبود اکسیژن در ارتفاع باعث تنگ شدن برخی از رگهای ریه ها در بعضی افراد می شود و در نتیجه مسیر خون به سمت سایر رگهایی که تنگ نشدند تغییر می یابد که باعث می شود فشار خون در این رگها به طرز قابل توجهی افزایش یابد و در نتیجه سبب تراوش خون از آنها به داخل ششها می شود. تقلا و سرمای هوا نیز می تواند فشار خون ریوی را افزایش داده و در وقوع یا وخیم شدن وَرَم ریوی موثر باشد.

فُرود فوری درمان وَرَم ریوی است. درصورتیکه اکسیژن در دسترس نباشد هرگونه تاخیر ممکن است مرگ آفرین باشد. فرود بایستی به ارتفاعی باشد که مصدوم آنجا به خوبی از خواب بیدار شده است. فرود ممکن است بواسطه خستگی مفرط که احتمالا همراه با گیجی نیز باشد (به دلیل کمبود اکسیژنی که به مغز می رسد) بسیار پیچیده گردد.

وَرَم ریوی بیشتر در شب رخ می دهد و با تقلا و تلاش بدتر می شود به همین دلیل این مصدومین را اغلب باید حمل نمود. مصدومی که به وَرَم ریوی مبتلا شده به دلیل مقدار بسیار کم اکسیژن در خونش (همانند حالت صعود سریع) در معرض ابتلا به وَرَم مغزی نیز هست. وَرَم ریوی با فرود سریعا برطرف شده و طی یکی دو روز استراحت در ارتفاع پایین تر، بهبودی کامل حاصل می گردد. تنها زمانی که علایم آن کاملا رفع شده باشد، صعود محتاطانه قابل قبول است. وَرَم رویوی ممکن است با عوارض ریوی ذیل اشتباه گرفته شود:

سرفه های ارتفاع و بروشیت نیز هردو بوسیله سرفه های مُزمِن، همراه یا بدون خِلط شناخته می شوند. ولی تنگی نفس هنگام استراحت یا خستگی مفرط در آنها وجود ندارد. در صورت وجود اُکسیمتر، میزان اکسیژن طبیعی در خون مشخص می شود.

تشخیص ذات الریه از وَرَم ریوی مشکل است. تَب در وَرَم ریوی رایج است، ولی دلیلی بر ذات الریه نیست. سرفه هایی همراه با خلط سبز یا زرد ممکن است در وَرَم ریوی اتفاق بیافتد که هر دو نشاندهنده سطح کم اکسیژن در خون است. درمان همانا فرود است. وَرَم ریوی با فرود بلافاصله بهتر می شود. اگر مریض با فرود بهتر نشد آنگاه باید به فکر آنتی بیوتیک بود. وَرَم ریوی بسیار شایعتر و خطرناکتر از ذات الریه است و کوهنوردان بسیاری هنگامی که اشتباها در حال گذراندن آزمایشات ذات الریه بودند، جان خود را از دست داده اند.

آسم یا تنگی نفس نیز ممکن است با وَرَم ریوی به اشتباه گرفته شود. خوشبختانه به نظر می رسد آسم در ارتفاع نسبت به سطح دریا بهتر می شود. اگر احتمال می رود مشکل از آسم باشد، بایستی از داروهای آن استفاده کرد ولی اگر بهبودی بالافاصله حاصل نشد، فرض غالب وجود وَرَم ریوی است و با این فرض اقدام کرد.

 جلوگیری از ارتفاع زدگی

مهمترین نکته در جلوگیری از ارتفاع زدگی، صعود آرام است تا بدن فرصت هم هوایی داشته باشد. افراد با سرعتهای مختلفی هم هوا می شوند و بنابراین اظهار نظر مطلقی نمی توان کرد ولی در حالت کلی توصیه های زیر بیشتر افراد را از ارتفاع زدگی حفظ خواهد کرد:

- اگر امکانپذیر است، حداقل یک شب در ارتفاع متوسطی زیر 3000 متر گذرانده شود.

- در ارتفاعات بالای 3000 متر از سطح دریا، ارتفاع شب مانی نباید هرشب بیش از 300 تا 500 متر افزایش یابد.

- با هر 1000 متر افزایش ارتفاع، باید دو شب در آن ارتفاع گذراند.


به یاد داشته باشید، اینکه شب را در چه ارتفاعی می خوابید بسیار مهم است. کوهنوردان این موضوع را در طی سالیان متمادی فهمیده اند و بیشترین "صعود به بالا و خواب در پایین" را انجام می دهند. وقتی قرار است شب دوم را نیز در همان ارتفاع بگذرانند، در روز به ارتفاعات بالاتر می روند با قرار گرفتن در ارتفاع بالاتر به هم هوایی کمک می کنند سپس جهت خواب به ارتفاع پایین تر (و ایمن تر) بر می گردند. این شب دوم جهت اطمینان از هم هوایی کامل و آمادگی جهت صعود است.

اقدامات ممنوعه:

اثرات جانبی برخی از داروها ممکن است از سرعت تنفس کم کند و این موضوع در ارتفاع زیاد مشکل ایجاد می کند. داروهای ذیل از این دسته اند و به هیچ وجه نباید به مصرف فرد ارتفاع زده برسند (این داروها ممکن است برای افرادی که ارتفاع زده نشده اند هیچ مشکلی ایجاد نکند، هرچند جای بحث در این مورد وجود دارد):

  • الکل
  • داروهای خواب آور (استازولامید داروی خواب آور در ارتفاع است)
  • داروهای مسکن در صورت مصرف مقادیر بیشتر از حدود مجاز
  •  

·         جلوگیری از ارتفاع زدگی شدید

·         این موضوع را به راحتی نمی توان تایید کرد. اگر علایم ارتفاع زدگی دارید به ارتفاع بالاتر نروید. نقض این قانون ساده مرگهای زیادی درپی داشته است. صعود هنگام ابتلا به ارتفاع زدگی آنرا تشدید می کند و ممکن است به مرگ منجر گردد و این موضوع حتی زمانیکه در روز به ارتفاعات بالاتر می روید، بسیار مهم است. در بسیاری از موارد وَرَم مغزی این قانون نقض شده اند. در همان ارتفاع بمانید (یا فرود بروید) تا زمانیکه علایم ارتفاع زدگی کاملا رفع گردد. زمانیکه علایم ارتفاع زدگی کاملا برطرف گردید، هم هوایی حاصل شده و می توان صعود نمود. فرود همیشه خوب است و باعث بهبودی سریعتر می شود.

درمان بیماری حاد ارتفاع (ارتفاع زدگی)

درمان اصلی ارتفاع زدگی استراحت، مایعات و داروهای مسکن ضعیف (مثل استامینوفن، آسپیرین و ایبوبروفن) است. این داروها جلوی بدترشدن علایم را نمی گیرد. ارتفاع زدگی، يك فرایند، با روند طبیعی رو بهبودی است و معمولا استراحت در ارتفاعی که مشکل زا شده کفایت می کند. بهبود معمولا در طول یک یا دو روز رخ می دهد ولی ممکن است به سه تا چهار روز هم به طول انجامد. فرود همچنان به عنوان یک گزینه مطرح است، چرا که بهبودی سریعا حاصل خواهد شد.

یک سئوال رایج اینست که چطور باید فهمید که سردرد به علت ارتفاع است. قانون طلایی شماره یک جواب سئوال است. سردردهای ارتفاع معمولا شدید و مزمن بوده و اغلب همراه با سایر علایم ارتفاع زدگی است. معمولا در جلوی پیشانی است (ولی هرجای دیگری هم ممکن است باشد) و معمولا با تکیه دادن سر بدتر می شود. البته عوامل دیگری نیز می تواند در ایجاد سردرد نقش داشته باشند. مثلا کم آبی دلیل رایجی برای سردرد در ارتفاعات است. اگر با نوشیدن یک لیتر آب و مصرف یک قرص استامینوفن (یا یکی دیگر از مسکنهای بالا) سردرد سریعا و کاملا از بین برود (با فرض اینکه سایر علایم ارتفاع زدگی نباشند) احتمال اینکه علت ارتفاع زدگی باشد، بسیار کم است.

اَستازولامید

این دارو کلیه را وادار به دفع بی کربنات می کند که اساس دی اکسیدکربن است و درنتیجه خون اسیدی شده و اثر تنفس سریع در ارتفاع (که برای جذب اکسیژن بیشتر است) را متعادل می کند. اثر اسیدی شدن خون بر تنفس، در شب هنگام و بصورت کاهش یا حذف الگوی تنفس دوره ای رایج در ارتفاع است. اثر نهایی آن سرعت بخشیدن به هم هوایی است. استازولامید معجزه نکرده و بالافاصله ارتفاع زدگی را خوب نمی کند. بلکه انجام فرایندی که ممکن است بین 24 تا 48 ساعت طول بکشد را به 12 تا 24 ساعت کاهش می دهد.

اَستازولامید از گروه داروهای سولفامید بوده و اشخاصی که به این گروه از داروها حساسیت دارند نباید از آن استفاده کنند. اثرات جانبی آن شامل خواب آلودگی، خارش یا گِزگِز کردن دستها، پاها و لبهاست. همچنین تغییر مَزه و شنیدن صدای زنگ نیز از سایر اثرات این دارواست که با از بین رفتن اثر دارو از بین می روند. به دلیل اینکه این دارو، کلیه ها را وادار به دفع بی کربنات می کند، با مصرف دارو بر مقدار اِدرار افزوده می شود. اَستازولامید ممکن است در موارد نادری باعث سردرد و حالت تهوع نیز بشود. همچنین در بینایی تعداد کمی از کوهپیمایان با مصرف یک یا دو قرص از این دارو، اشکالاتی بصورت دیدِ تار رخ داده که خوشبختانه با قطع دارو و بعد از چند روز بهبودی حاصل شد.

میزان و مقدار مصرف اَستازولامید

  • برای درمان ارتفاع زدگی: 250 میلیگرم هر 12 ساعت. می توان دارو را در صورت رفع علائم مصرف دارو را می توان قطع کرد. برای بچه ها 5/2 گرم به ازای هرکیلو وزن بچه در هر 12 ساعت.
  • برای تنفس دوره ای: 125 میلیگرم حدود یکساعت قبل از خواب. دارو تا رسیدن به ارتفاع پایین تر که علایم دردسرساز نیست ادامه می یابد.


افسانه های زیادی در مورد استازولامید وجود دارد که بعضی از آنها بشرح ذیل است.

{افسانه} : استازولامید علایم ارتفاع زدگی را پنهان می کند. استازولامید به هم هوایی سرعت می بخشد. زمانیکه هم هوایی اتفاق می افتد، نشانه های ارتفاع زدگی از بین می رود که بازتابش خوب شدن کوهنورد است. استازولامید هیچ چیزی را پنهان نمی کند. اگر هنوز حالتان خوب نشده، هنوز علایم ارتفاع زدگی دارید و اگر خوبید که خوبید.

{افسانه}: استازولامید مانع از بدتر شدن ارتفاع زدگی در حین صعود می شود. استازولامید شما را در مقابل بدتر شدن ارتفاع زدگی بر اثر ادامه صعود محافظت نمی کند. این دارو قانون طلایی دوم را تغییر نمی دهد. بسیاری از کوهنوردانی که به وَرَم ریوی یا مغزی مبتلا شده اند این افسانه را باور داشته اند.

{افسانه}: استازولامید مانع از ارتفاع زدگی در حین صعود سرعتی می شود. این در حقیقت بیشتر از آنکه یک افسانه باشد، بخشی از حقیقتی است که به غلط مورد استفاده قرار می گیرد. استازولامید خطر ارتفاع زدگی را کم می کند و به همین دلیل است که به افرادی که به هر دلیلی خود را مجبور به صعود می دانند توصیه می شود. این حفاظت، مطلق نیست و از طرفی هم احمقانه است اگر باور کنید صعود سرعتی با استازولامید بدون خطر نیست. حتی با استازولامید، ممکن است سرعت صعود به قدری باشد که ارتفاع زدگی نمایان شود. ممکن است ناگهانی، شدید و حتی مرگبار باشد.

{افسانه}: با قطع استازولامید، ارتفاع زدگی بدتر می شود. ارتفاع زدگی اثر بازگشتی ندارد و با قطع دارو فقط هم هوایی تا حد ذاتی شخص، کُند می شود. اگر ارتفاع زدگی هنوز وجود دارد، کمی بیشتر طول خواهد کشید تا رفع شود و درغیر اینصورت هم نیازی به سرعت بخشیدن به هم هوایی برای کسی که هم هوا شده نیست.


دِگزامِتازون

دِگزامِتازون یک اِسترُوئید (هُرمونی که از کُلِستِرول ساخته می شود) است و برای درمان وَرَم مغزی استفاده می شود. درحالیکه اَستازولامید، مشکل را (با سرعت بخشیدن به هم هوایی) درمان می کند، دِگزامِتازون علایم (پریشانی ناشی از کمبود اکسیژن) را درمان می کند. دِگزامِتازون علایم ارتفاع زدگی را بطورکامل ظرف چند ساعت از بین می برد ولی کمکی به هم هوایی نمی کند.

اگر از دِگزامِتازون برای درمان ارتفاع زدگی استفاده شده است، نباید تا روز بعد به ارتفاع بالاتری رفت. باید مطمئن شد که دارو از بین رفته و اثرات کمبود هم هوایی را پنهان نکرده است.

اثرات جانبی آن شامل احساس شادی در برخی افراد، بدخوابی و افزایش قند خون در افراد دیابتی است.

میزان و مقدار مصرف دِگزامِتازون

- برای درمان ارتفاع زدگی: 4 میلیگرم در دو نوبت با 6 ساعت فاصله. می توان دارو را بصورت خوراکی مصرف کرد یا در صورت استفراغ مریض آنرا بصورت تزریقی استفاده کرد. برای بچه ها از 1 میلیگرم به ازای هرکیلو وزن تا حداکثر 4 میلیگرم و نوبت دوم بعد از 6 ساعت. به هیچ وجه تا حداقل 12 ساعت بعد از مصرف نوبت دوم صعود نکنید و صعود تنها در نبود علایم ارتفاع زدگی انجام شود.

اکسیژن

ارتفاع زدگی بسیار سریع (ظرف چند دقیقه) با جریان متوسط اکسیژن (2 تا 4 لیتر در دقیقه توسط ماسک هوا) برطرف می شود. درصورتیکه طول مدت درمان کافی(که ممکن است به چند ساعت هم برسد) نباشد، اثرات ارتفاع زدگی بازخواهد گشت. در اکثر مناطق مرتفع، اکسیژن کالایی گرانبهاست و لذا بیشتر برای موارد خطرناکتر وَرَم مغزی و ریوی ذخیره می شود.

درمانهای تحت فشار

درمان بوسیله کیسه هوای فشرده معادل فرود یا درمان با اکسیژن است. شخص قرارگرفته در کیسه با هوای فشرده، هوایی که تنفس می کند مانند ارتفاعات بسیار پایینتر است و علایم ارتفاع زدگی بسرعت (ظرف چند دقیقه) برطرف می شود ولی ممکن است اگر درمان خیلی کوتاه مدت باشد، این علایم باز گردند. جهت بهبودی حداقل 2 ساعت درمان مورد نیاز است. دِگزامِتازون نیز خوب جواب می دهد، هرچند خیلی سریع نیست ولی بسیار ارزانتر است و زحمت کمتری هم دارد. کیسه های هوای فشرده معمولا برای موارد جدیتر مثل وَرَم ریوی یا مغزی استفاده می شود.

مروری بر گزینه های درمان ارتفاع زدگی

فرود

عامیانه:عقب نشینی. فرود ممکن است در هوای بد یا در شب سخت باشد. بیمار نیاز به همراهی دارد. 
فنی:بهبودی سریع. حال بیمار در حین فرود به مرور بهتر می شود و ظرف چند ساعت بهبودی حاصل می شود.


استراحت در همان ارتفاع

عامیانه:ممکن است بین 24 تا 48 طول بکشد تا علایم برطرف شود

فنی:هم هوایی با ارتفاع کنونی، عدم عقب نشینی.


استراحت به همراه مصرف استازولامید

عامیانه: بهبودی ظرف 12 تا 24 ساعت رخ می دهد، اثرات جانبی استازولامید

فنی:همانند استراحت با این تفاوت که هم هوایی سریع می شود. بهبودی محتمل ظرف 12 تا 24 ساعت.


استراحت به همراه مصرف دگزامتازون

عامیانه:اثرات ارتفاع زدگی را مخفی کرده و باعث اشتباه در احساس هم هوا شدن می شود. هم هوایی را تسریع نمی کند.

فنی:رفع سریعتر اثرات ارتفاع زدگی نسبت به استازولامید (معمولا ظرف چند ساعت). حداقل اثرات جانبی، ارزان


استراحت به همراه مصرف استازولامید و دگزامتازون

عامیانه:اثرات جانبی استازولامید، اخطارهای مشابه برای صعود بعد از مصرف دگزامتازون.

فنی:از بین رفتن سریع اثرات ارتفاع زدگی به دلیل دگزامتازون و سریعتر هم هوا شدن به دلیل استازولامید.


اکسیژن یا کیسه هوای فشرده

عامیانه:گرانقیمت، اگر درمان کوتاه باشد اثرات ارتفاع زدگی ممکن است بازگردد (ساعتها زمان لازم است) کیسه های هوای فشرده نیازمند زحمت زیادی هستند.

فنی:خلاصی سریع از اثرات ارتفاع زدگی (چند دقیقه)


درمان همراه با پیشگیری

تحت شرایط خاصی، پیشگیری با درمان ممکن است قابل توصیه باشد:

1- برای افرادی که مجبور به ارتفاع گرفتن سریع هستند (مثل افرادی که به تبت یا بولیوی پرواز می کنند) یا کوهنوردانی که به دلیل شرایط خاص و خطرات محیط نمی توانند از ارتفاع گرفتن زیاد پرهیز کنند یا برای تیمهای نجات که ناگزیرند سریع صعود کنند.

2- برای افرادی که سابقه ارتفاع زدگیهای بدی داشته اند.


استازولامید

این دارو به عنوان پیشگیری تجویز نمی شود مگر در موارد بالا. اگر کوهنورد از زمانبندی مناسبی برای صعود استفاده کند به دارو نیازی نخواهد داشت و علاوه بر اثرات جانبی خفیف رایج ولی نامطبوع آن، خطر اثرات جانبی شدیدی که ممکن است با داروهای سولفانومید رخ دهد را داراست. میزان مصرف استازولامید برای درمان پیشگیری 125 تا 250 میلیگرم دوبار در روز است که 24 ساعت قبل از ارتفاع گرفتن شروع می شود و دو تا سه روز بعد از رسیدن به حداکثر ارتفاع (یا کاهش ارتفاع اگر زودتر پیش آید) ادامه می یابد. استازولامید قوی (500 میلی گرمی) نیز وجود دارد و می توان روزی یکبار مصرف کرد که البته عوارض جانبی آن نیز ملموستر است.


عصاره جینکو بیلوبا

برخی از آزمایشهای اولیه به روی جینکوبیلوبا نسبت به خاصیت جلوگیری از ارتفاع زدگی آن دلگرمیهایی می داد ولی تحقیقات گسترده اخیر نشان دادند که این دارو هیچ اثر مثبتی ندارد.


درمان با پیشگیری ارتفاع زدگی

استازولامید:

125 تا 250 میلیگرم (بسته به وزن، افراد بالای 100 کیلو مقدار بیشتر) دوبار در روز که 24 ساعت قبل از ارتفاع گرفتن شروع می شود و تا زمان کاهش ارتفاع یا دو تا سه روز بعد از رسیدن به حداکثر ارتفاع ادامه می یابد. برای بچه ها 5/2 میلیگرم به ازای هرکیلو وزن و به میزان دوبار در روز

هم هوائی

هر کس در ارتفاع خوب بخورد و خوب بخوابد, خوب هم هوا شده است.

شاید شما از آن دسته کوه نوردانی باشید که سالی چندبار پا بر دامنه ها می گذارید و البته در آن معدود دفعات نیز سعی دارید تا قله ای مرتفع در اطراف شهرتان را صعود نمائید.شاید هم کوه نوردی حرفه ای باشید که هر چند سال یکبار به قلل مرتفع خارج از کشورتان صعودهایی را تدارک می بینید.چیزی که در میان تمامی انسانها در صعود به قلل مرتفع مشترک است نیاز ی است که ایشان به تطابق با ارتفاع یا هم هوایی acclimatization دارند. در واقع هر انسانی که قصد صعود به ارتفاعی بیش از ارتفاع محل زیست خود را دارد نیاز است تا ابتدا خود را از لحاظ آمادگی جسمانی به حدی مطلوب برساند. بخشی از این افزایش آمادگی جسمانی تطابق با ارتفاع یا هم هوایی است.

هم هوایی فرایندی است که طی آن بدن خود را با شرایط کمبود اکسیژن در ارتفاعات بالا تطبیق می دهد. هم هوایی فرایندی است با سرعت آهسته و کند که ممکن است از چند روز تا چند هفته بطول انجامد. جهت سهولت بیشتر ارتفاعات را بصورت زیر طبقه بندی می کنند:

ارتفاع زیاد: از 1500 متر تا 3500 متر از سطح دریا

ارتفاع خیلی زیاد: از 3500 تا 5500 متر از سطح دریا

ارتفاع بی نهایت: بیشتر از 5500 متر از سطح دریا


عملا در ارتفاعات کمتر از 2500 متر از سطح دریا نگرانی از بابت ارتفاع وجود ندارد، چرا که بیماری ارتفاع بندرت در این ارتفاع یا کمتر از آن اتفاق می افتد. تغییرات عملکردی بدن در حالت طبیعی برای فردی که به ارتفاع می رود بشرح ذیل است:

نفس نفس زدن (نفسهای سریعتر، عمیقتر یا هر دو)

کم آوردن نفس هنگام تقلا

تغییر الگوی تنفس در شب هنگام

بیدار شدنهای متوالی در طول شب

افزایش دفع ادرار


با ارتفاع گرفتن در جو، از فشار هوا کم می شود و به همین دلیل هر نفس حاوی تعداد کمتر و کمتری از مولکولهای اکسیژن خواهد بود (البته نسبت اکسیژن همچمنان ثابت و حدود 21 درصد باقی می ماند). بنابراین بدن برای کسب اکسیژن لازم بایستی بیشتر تلاش کند که این تلاش خود را به شکل تنفس سریعتر و عمیقتر نشان می دهد. این موضوع مخصوصا هنگام انجام کارهایی مثل گام برداشتن، بیشتر نمایان می شود. بطور طبیعی بدن هنگام هر تلاشی، نفس کم می آورد و با استراحت این تنگی نفس سریعا رفع می گردد. قابلیت افزایش در تنفس موضوعی بحرانی است و به همین دلیل پرهیز از هر عامل کاهنده تنفس (مثل الکل یا برخی داروها) از اهمیت خاصی برخوردار است.

در ارتفاعات زیاد، رسیدن مقدار اکسیژن خون به سطح طبیعی، با افزایش تنفس مسیر نخواهد شد. تداوم در افزایش تنفس باعث می شود سطح دی اکسیدکربن (که محصول زائد ناشی از اعمال حیاتی بدن بوده و توسط ریه ها دفع می شود) در خون کاهش یابد. میزان دی اکسیدکربن در خون برای مغز علامت مهمی در نحوه تنفس است. وقتی مقدار آن کم شود سرعت تنفس کاهش می یابد. کمبود اکسیژن علامت ضعیفتری است و به عنوان سوپاپ اطمینان و در مواقع بحرانی عمل می کند. در زمان بیداری، به دلیل وجود اراده، مشکلی در تنفس وجود ندارد ولی در شب هنگام الگوی عجیبی در تنفس رخ می دهد که نتیجه ایجاد تعادل در کشاکش این دو عملگر تنفسی است. در تنفس دوره ای ابتدا تنفس عادی است اما به تدریج آهسته و کند می شود، تا وقتی که موقتا قطع شده و سپس با تنفسهای سریع بازیافت می گردد. قطع تنفس ممکن است بین 10 تا 15 ثانیه بطول انجامد. تنفس دوره ای فرایندی است طبیعی و ارتفاع زدگی (یا بیماری حاد ارتفاع) محسوب نشده و به مرور با هم هوایی بهتر می شود، ولی معمولا تا هنگام فرود از بین نمی رود. تنفس دوره ای می تواند در افراد ذیل نگرانی زیادی تولید کند:

1- در فردی که هنگام قطع تنفس از خواب بیدار شود که متوجه این قطع تنفس می شود

2- در فردی که پس از قطع تنفس و در مرحله بازیافت و تنفس سریع از خواب بیدار شود فکر خواهد کرد نفس کم آورده و به ورم ریوی (HAPE) دچار شده است.

3- در فردی که از خواب بیدار می شود و متوجه قطع تنفس همنوردش می شود. 
در دو مورد اول، پس از چند لحظه تحمل، تنفس عادی برقرار می شود. در مورد آخر همنورد بالاخره نفس خواهد کشید و تنفس دوره ای وی تا هنگامی که از خواب بیدار شود، ادامه خواهد داشت. درصورتیکه علائم تنفس دوره ای، آزاردهنده بود ممکن است دارویی به نام استازولامید مفید واقع شود. در طول هم هوایی، تغییرات زیادی در تعادل شیمیایی مایعات بدن رخ می دهد. وقتی مرکز خونسازی بدن، غلظت خون را تشخیص می دهد، دست از کار کشیده و استراحت می کند و به این ترتیب خون غلیطتر می شود، چراکه کلیه ها به علت پدیده پُراِدراری ارتفاع کماکان مشغول دفع آب بدن هستند. مشخص نیست به چه دلیل این مرکز از کار می افتد، ولی به هر حال نتیجه آن افزایش غلظت خون است. احتمالا به دلیل افزایش تعداد گلوبولهای قرمز تا حدی قابلیت اکسیژن گیری خون بهتر شود. همچنین در جهت عدم شکل گیری َوَرم (اِدِم) عمل می کند. پرادراری در ارتفاع، طبیعی است و در غیر این صورت، بدن یا دچار کم آبی و یا به خوبی هم هوا شده است.

الگوهای تجربی در هم هوایی :
در مناطق مختلف عموما شاهد شیوه های مختلفی در هم هوایی خواهید بود. به طور مثال شیوه های هم هوایی روسها با غربیان متفاوت است و ایشان بر اساس پارامترهای تجربی خود هم هوایی می کنند.در واقع روسها آن چیزی را که به عنوان لمس کمپ بالاتر از آن یاد کردیم اجرا نمی کنند و پس از صعود به کمپ بالا نخستین شب را در آنجا اطراق می نمایند و روز بعد به كمپ پائينتر باز مي گردند. ایشان همچنين معتقدند در صورتیکه فرد پس از یک شب اقامت در ارتفاع بالاتر دچار مشکل نشد می تواند به ارتفاعی بالاتر صعود و خود را در ارتفاعی فراتر هم هوا نماید. البته اين حالت هم هوايي تنها تا دو كمپ بالاتر اجرا مي شود و در نهايت فرد مي بايد به كمپ اصلي براي تجديد قوا باز گردد.
این روند شاید برای آن دسته از کوه نوردانی که در مکانی بیش ازارتفاع معمول شهرها (1500 متر) زندگی می کنند طبیعی باشد, اما برای سایر کوه نوردان, بخصوص کوه نوردان غربی که در شهرهایی با ارتفع کوتاه ساکن هستند می تواند خطرناک باشد.

قوانین طلایی


قانون طلایی اول

اگر در ارتفاع، احساس راحتی ندارید، بیماری ارتفاع است مگر خلاف آن اثبات شود

قانون طلایی دوم

هیچگاه با علایم ارتفاع زدگی صعود نکنید

قانون طلایی سوم

اگر وضعیت وخیمتر شد ( یا ابتلا به ورم مغزی یا ریوی رخ داد) سریعا باید فرود رفت.

منبع: سایت گروه کوهنوردان اهواز